صفحه ی الهه ملک محمدی


الهه ملک محمدی

امشب دوباره باران
مهمان خانه ی ماست
شلیک قطره هایش
امشب ترانه ی ماست
انگار باز رفته
در چشم ابر یک چیز
ای باد فوت کن زود
در چشم ابر یک ریز
شاید که پوست کنده
او یک پیاز کوچک
از اشک های او باز
خندیده قلب کودک
شاید که گریه کرده
از دست شوهرش ابر
این طور می زند او
با رعد بر سرش ابر
آخر نشد بفهمم
چی حکم اشک ها بود
تا این که گفت مادر
این رحمت خدا بود




2
دیروز با من این داداشی
کردیم یک دعوای ناجور
قهریم با هم تا به الان
دیگر نگردد آشتی جور
او دفترم را پاره کرده
بیچاره آن پروانه هایش
آن دختران چشم آبی
با لاله ها و خانه هایش
هرگز نمی بخشم من او را
او یک گناه زشت کرده
گندم سرای مهر من را
او با گناهش کشت کرده
مادر که همچون یک وکیل است
از او طرفداری کند باز
از بس که این داداش بدجنس
دائم برایش می کند ناز!

الهه ملک محمدی



گزارش تخلف
بعدی